هوش هیجانی قسمت دوم

پنج شنبه 87/10/12 6:43 عصر| هوش هیجانی، مولفه های هوش هیجانی | نظر

مؤلفه های هوش هیجانی

در منابع مختلف مؤلفه های هوش هیجانی بصورت متفاوتی ذکر شده و هر کسی از دیدگاه خود به آنها پرداخته است . حتی تحت عناوینی مانند اجزای هوش هیجانی ، حیطه های هوش هیجانی ، پایه های هوش هیجانی ، هر کسی به ذکر دیدگاه های خود پرداخته است . در این مقاله سعی می شود که نظرات متفاوت ایشان در یک قالب جامع تری طرح شود که تا حدود زیادی بر گفته از قالبی است که هین استیو برای پایه های هوش هیجانی ذکر می کند . بر این اساس مؤلفه های هوش هیجانی عبارتند از :

تعادل:

یک اصل بنیادین در نظریه هوش هیجانی این است که افرادی با هوش هیجانی بالا توانایی متعادل نمودن عملکرد دستگاه لیمبیک و قشر مغز را در هنگام ارتباط با یکدیگر دارند .

چهار مقوله کاربردی را می توان برای حفظ تعادل میان عواطف و عقل ذکر کرد .

1-شناخت عواطف شخصی: تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروی می کند سنگ بنای هوش هیجانی است . دیوید برنز تحریفات شناختی که ممکن است افراد را در درک عواطف و هیجانات خود به خطا بیندازد به شرح زیر نام می برد .

تفکر هیچ یا همه چیز : همه چیز را سفید و در غیر اینصورت سیاه می بیند . هر چیز کمتر از کامل ، شکستی بی چون و چرا ست .

تعمیم مبالغه آمیز : هر حادثه را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی کردن .

فیلتر ذهنی : تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت ها را تار دیدن .

بی توجهی به امر مثبت : با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت ، اصرار بر مهم ندانستن آنها کردن.

نتیجه گیری شتابزده : بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده کردن .

درشت نمایی: بزرگ جلوه دادن جنبه های منفی زندگی و کوچک جلوه دادن جنبه های مثبت آن.

استدلال احساسی: فرض را براین گذاشتن که احساسات بیانگر واقعیت هستند .

باید ها : انتظار داشتن اینکه اوضاع آنطور که می خواهید باشد .

برچسب زدن : شکل حاد تفکر هیچ یا همه چیز است . نسبت دادن صفاتی به خود .

شخصی سازی و سرزنش : خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد کردن که امکان کنترل آن را نداشته اید .

2-مهار تکانه:[1] مهار تکانه به ما کمک می کند از تصمیم گیری عجولانه دوری کنیم . افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به جای اعتماد به جذابیت عواطف و احساسات به مشاهدات و نگرش های خود متکی هستند . افراد دیگر از جمله سالوی گلمن مهار تکانه را تحت عنوان مدیریت هیجانات[2]ذکر کرده اند .

3-به تاخیر انداختن خشنودی : تعادل میان عواطف و عقل ، توانایی به تاخیر انداختن خشنودی را هنگامی که به نفعمان است به ما می دهد . سالوی نیز به تاخیر انداختن خشنودی را تحت عنوان خود انگیزی[3]ذکر می کند .

4-بی اعتنایی عاطفی : اگر رابطه ای با احساساتمان نداشته باشیم وسیله ای برای تعادل بخشیدن به منطقمان نخواهیم داشت . اگر تصمیم گیری هایمان تنها بر اساس منطق انجام گیرد ، به دلیل برشمردن تمامی دلایل عملی برای تجربه نکردن امور لذتبخش ، احتمالا شادی و لذتهای بسیاری را از دست می دهیم .

آگاهی:

رسیدن به زندگی شادمانه ، بدون آگاهی از احساسات و آنچه سبب بروز آنها می شود غیر ممکن است .

مایر و سالوی (1993) خود آگاهی را آگاهی از خویشتن خویش ، توان خود نگری و تشخیص دادن احساس های خود به همان گونه ای که وجود دارد می داند .

دانیل گلمن نیز یکی از حوزه های هوش هیجانی را رشد آگاهی های هیجانی (مانند جدا کردن احساسات از اعمال) می داند (بیابانگرد ، 1384 ، نقل از گلمن 1995)

مؤلفه آگاهی را می توان دارای اجزا زیر دانست .

1-توجه به احساسات : احساسات نیازمند توجه ما هستند و ما را به شیوه های متفاوتی به این کار دعوت می کنند . آنها توسط ذهن و جسم نشانه هایی ارسال می کنند که اگر اعتنایی به آنها نکنیم سرسختانه به جلب توجه کردن ادامه می دهند .

2-تشخیص دقیق احساسات : نکته مهم در تشخیص احساسات این است که پی ببریم احساس در حال تجربه سعی در بیان چه چیزی دارد .

2-پیش بینی احساسات، با پیش بینی احساسات قادر خواهیم بود که احساسات خود را قبل از انجام یک عمل یا گرفتن یک تصمیم حدس بزنیم . این توانایی ما را قادر می سازد که تصمیماتی اتخاذ کنیم که ما را به شاد کامی برساند .

خود انگیزی:

خود انگیزی به معنای جهت دادن و هدایت عواطف و هیجانات به سمت و سوی اهداف است که شامل سه بخش خود نظمی ، خوش بینی و سیالی ذهن می باشد .

هین استیو خود انگیزی را تحت عنوان مسئولیت ذکر می کند و می گوید که باید مسئول عواطف و اعمالی باشیم که عمدتا توسط افکار ،ارزشها ، ترسها ، تمایلات و عقایدمان بر انگیخته شده اند .

تنظیم روابط:

پیتر سالوی و جان مایر تنظیم روابط را ، اداره هیجان های دیگران و برخوردار از کفایت های اجتماعی و مهارتهای اجتماعی دانسته اند . گلمن نیز تنظیم روابط را تحت عنوان خواندن هیجانات و اداره کردن و مدیریت روابط ذکر کرده است .

مؤلفه تنظیم روابط را می توان دارای اجزایی دانست

1-آگاهی و توجه : با توجه کردن به نشانه های هیجانی (حالت چهره ، تن صدا ، وضعیت بدن و دستها و...) می توان به احساسات و هیجانات افراد پی برد . برخی افراد احساسات خود را به زبان می آوردند و طرف مقابل را در فهم هیجانات خویش یاری می کنند اما برخی دیگر این توانایی را ندارند و دیگران باید احساساتشان را از روی علائم آن حدس بزنند.

2-درک : فهم احساسات طرف مقابل و ارزش نهادن به آنها و اینکه به فرد مقابل نشان دهیم (بصورت کلامی یا با علائم رفتاری) که احساساتش را فهمیده ایم .

3-ابراز خود : بیان احساسات و افکار خود بدون حمله یا آسیب به شخصیت طرف مقابل .

 


پیوند به سایت های مرتبط با تعلیم و تربیت