سرزمین لی لی پوت های ایران
شنبه 88/8/9 10:42 صبح| ماخونیک، شهر کتوله ها، سرزمین لی لی پوت های ایران | نظر
معرفی:
روستای ماخونیک یکی از هفت روستای شگفت انگیز جهان میباشد و به لحاظ شهرت آن به شهر «لیلیپوتها» معروف است. این روستا جذابیت های حیرت انگیزی دارد و در فاصله ?? کیلومتری شرقی شهر سربیشه در مسیر جاده سربیشه به روستای دُرُح قرار دارد.
منطقه ماخونیک متشکل از ?? آبادی است که روستای ماخونیک بزرگترین آنها محسوب میشود. این روستا شامل ماخونیک Maxonic، کفاز Kefaz، چاپنسر Japansar، توتک Tutak، سفال بند Sefalband، سولابست Sulabest، لجونگ (سفلی و علیا) lejong، کلاته بلوچ Kelate baluj، دامدامه Damdame و میش نو Misnow، خارستو Xayestu و جلارو Jelaro است. اهالی این روستاها از نظر مذهب، معیشت، شیوه زندگی و اوضاع اجتماعی با یکدیگر وجه اشتراک زیادی دارند اما غالب این روستاها اصل و نسب خود را از روستای ماخونیک میدانند.
وجه تسمیه:
درباره وجه تسمیه روستا چندین قول وجود دارد، در برخی اسناد قدیمی (حجت) که تاریخ نگارش آنها به ??? سال قبل میرسد، نام روستا «ماد خنیک» ذکر شدهاست که مرکب از دو جزء «ماد» و «دخنیک» است. ماد در زبان پهلوی و پارسی باستان به ماه تبدیل شده که یکی از معانی آن شهر و مملکت است و در مجموع بنام شهر ماخونیک است. گفته میشود در گذشته عدهای مأموران دولتی به این روستا آمده و اهالی به گرمی از آنها استقبال نکردهاند و با آنها برخورد سردی داشتهاند و آنها این نام را برای روستا انتخاب کردهاند. برخی نیز میگویند به دلیل وجود شکافی در کوه نزدیک روستا به آنجا «ماده ماخونیک» گفته میشده که به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافته است.
تاریخچه:
درباره این روستا هیچ سابقه تاریخی مکتوبی وجود ندارد و فقط «کلنل چارلز ادوار دبیت» در کتاب سفرنامه خراسان و سیستان در دوره ناصرالدین شاه به توصیف منطقه ماخونیک پرداخته است. بر طبق شواهد چنین بر میآید که ساکنان روستا در ابتدا دامدار و کوچنشین بودهاند و در دورههای بعد در منطقه ماخونیک و به ویژه در روستای ماخونیک سکونت گزیدهاند، وجود سنگ نگارهای در نزدیکی قنات ماخونیک که نقشهای چوپانی و بسیار قدیمی بر روی آن نقش بسته نیز گواهی بر قدمت سکونت در ماخونیک است. از آثار تاریخی ماخونیک میتوان به سنگ سیاه (سنگ نگاره) ماخونیک، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، منزل سرگردونی، نادر مرده میتوان اشاره کرد.
مردمشناسی:
مذهب مردم منطقه ماخونیک سنی و از نوع حنفی است، که با زبان فارسی و با لهجه? خاص محل تکلم میکنند. جاذبه? این روستا این است که اهالی آن کوتاه قد بوده و به زحمت قدشان از 40/1 متر تجاوز میکند. البته شایان ذکر است که این موضوع برای دوران گذشته است و اکنون در این روستا تقریباً قدها متعادل گشته است.
مردم ماخونیک تا ?? سال پیش، چای نمینوشیدند، شکار نمیکردند و اصلاً گوشت هم نمیخوردند و هنوز سیگار نمیکشند. مردم ماخونیک این قبیل کارها را گناه میدانستند.
ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی تا چند سال پیش به تلویزیون میگفتند شیطان. آنها هرگز اجازه نمیدادند کودکان پای صفحه تلویزیون بنشینند و جادو شوند.
فرهنگ:
یکی از عمده نشانههای فرهنگی روستای ماخونیک مسکن است که در نوع خود جالب و قابل توجه است. بافت مسکونی روستا در دامنه? تپه و خانهها به طور فشرده بههم و در گودی زمین ساخته شدهاند. کف خانه حدود یک متر از سطح زمین پایینتر است و دارای یک درب کوتاه چوبی است. برای رفتن به داخل خانه باید دولا شده و به زحمت خود را داخل خانه کرد. اغلب یکی دو پله درگاهی را به کف خانه متصل میکنند. هر خانه دارای فضاهایی همچون کندیک Kandik (مخزن نگهداری گندم و جو)، کرشک Koresk (اجاق گلی برای طبخ غذا)، طاق و طاقچه است. باید دانست عمده مصالح به کار رفته در مسکن روستا شامل سنگ، چوب و هیزم است.
علاوه بر مسکن به جاذبههای فرهنگی دیگری همچون مراسم عروسی و نامزدی، مراسم ماه رمضان و عید فطر و عید قربان، مراسم باران خواهی و همچنین خوراک و غذاهای سنتی و پوشاک محلی منطقه میتوان اشاره کرد.
حرفه و پیشه:
شغل اصلی مردم روستا دامداری است و در کنار آن به کشاورزی نیز مشغول هستند، علاوه بر این تعدادی از اهالی در معادن سنگ کار میکنند و تعدادی دیگر نیز قالیبافی میکنند و این صنعت از عمده صنایع دستی روستا به شمار میرود. عمده محصولات کشاورزی منطقه شامل گندم، سیر، جو، شلغم، چغندر و زردک است و مردم این منطقه به میزان محدودی به کشت گوجه فرنگی، پیاز و زعفران نیز میپردازند. کاشت محصولات باغی در روستا چندان به چشم نمیخورد و فقط تعدادی درختان عناب، توت، انجیر، انار، سیب، انگور و بادام در کنار جویهای آب و نزدیکی استخر کاشت شده است.
امکانات:
راه روستا در سالهای اخیر ایجاد و آسفالت شدهاست و علاوه بر این روستا دارای آب شرب، برق، خانه بهداشت، مدرسه ابتدایی، مکتب خانه، حمام و چندین مغازه از جمله خوار و بار فروشی، قصابی، نانوایی، تعمیرگاه موتور و جوشکاری هستند. در حال حاضر گردشگران خارجی و داخلی زیادی از این روستا دیدن میکنند و این روستا از روستاهای هدف گردشگری خراسان جنوبی به شمار میرود.
(برگرفته از سایت ویکیپدیا)
سفری به سرزمین لی لی پوت ها
شنبه 88/8/9 10:14 صبح| سرزمین لی لی پوت ایران، ماخونیک، شهر کتوله ها | نظر
روز پنجشنبه مورخ 7/8/88 بود. از مدتها پیش در فکر سفری بودم که حدود یکسال به تاخیر افتاده بود. حال موقع آن رسیده بود که به دنبال حس کنجکاوی خودم بروم، از قبل اطلاعاتی در باره روستا گرفته بودم و می دانستم که چقدر با بیرجند فاصله دارد و تا خود روستا نیز آسفالت شده و از این قبیل. با دو تن از دوستان حدود ساعت 10 صبح راهی شدیم. در بین راه با مناظردیدنی بسیاری برخورد کردیم و موفق شدیم درخت تاقی که شریعتی در داستان کویر می ستاید را زیارت کنیم. درختی تو سری خورده، بی رمق و پلاسیده، البته شاید در فصول دیگر اینگونه نباشد. از دشتهای پهناوری عبورکردیم که به جز چند بوته تکراری خشک شده، چیزی در آن نروییده بود. در نزدیکی های روستا معادن سنگ گرانیت بسیاری وجود داشت، اما اینکه چقدر از این معادن سهم ساکنان محلی است و یا چقدر از منافعش به جیب ساکنان محلی می رود و یا چقدر ایجاد شغل کرده را نمی دانستم، شاید این راه آسفالت را نیز برای همین معادن زده باشند نه ساکنان محلی، کسی چه می داند. قضاوت را باید به بعد از دیدن روستا موکول می کردم.
به روستا که رسیدیم هنوز پیاده نشده بچه ها دور ما را گرفتند و مثل اینکه موجود عجیبی پیدا کرده باشند هی سرا پای ما را وارسی می کردند. در این لحظه به ذهنم رسید «وقتی به یک جای عجیب میروی خودت هم عجیب میشوی». با دوربینم به قصد دیدن روستا به راه افتادم و از هر چیز که برایم جالب بود عکس و فیلم می گرفتم. در همان اول ورودمان به روستا پیر زنی پیش آمد با این خیال که از دولت مردانم و دستی برآتش دارم، شروع به ناله و زاری کرد. از تمام حرف هایش کلمه بودجه را فهمیدم. وضعیت رقت بار زندگیش را که دیدم شوکه شدم. اطاقی محقر که تمام وسایل زندگیش درآن تلمبارشده بود. در حد توانم به او کمک کردم و بعد برای اینکه از دست درخواستهایش خلاص شوم وعده سر خرمن دادم.
در همان ابتدا چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که تمام پسر بچه های روستا کلاه به سر داشتند. وقتی پرسیدم چرا کلاه به سر می گذارید یکی گفت: برای اینکه گرد و خاک روی سرمان نرود؛ دیگری گفت: چون سنت پیغمبر است. دراین لحظه به یاد شعر «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت» پروین افتادم. چیز جالبتر اینکه اکثر بچه ها سوره های بسیاری از قرآن را از بر بودند و حتی یکی از بچه ها که کلاس اول راهنمایی بود 4 جز قرآن را حفظ بود. البته به گفته خودش و به سروده همراهم پیرزاد / دور بودم/ در روستایی/ که تا آسمان خدا فاصله ای چند پایی داشت.
در ادامه از دوستانم جدا شدم و دو کودک همراه و راهنمایم شدند. به قول یکی از آنها که خود را دانا تراز دیگری می دانست بسیاری از اهالی روستا بودند که حافظ قرآن بودند و یک پیر زن بود که روزی هفت جز از قرآن را می خواند. از او خواستم مرا تا در منزل وی ببرد تا با او صحبت کنم. تا درب منزل رفتیم پسرک را فرستادم که خبرش کند متاسفانه پیر زن در خواب بود. همراه بچه ها به گشت و گذار در روستا پرداختم. در روستا از همه جالب تر خانه هایش بود. خانه هایی با سقف هایی گنبدی شکل، ساخته شده از سنگ و چوب و گل. خانه هایی به قول صادق، توسری خورده با سقف هایی کوتاه که به زحمت به 5/1 متر می رسید. برخی خانه ها کاملا مدور بودند، دقیقا مثل یک بشکه اما در ابعاد بزگ تر، برخی شبیه کلاه هایی بود که کابوی ها به سر می گذارند، برخی دیگر به هیچ چیز شبیه نبود جز خودشان، برخی دیگر به همه چیز شبیه بود الا خانه. خانه هایی که پنجره هایی به اندازه کف دست داشت. در هایی که هرگز نمی شد به صورت افقی از آنها وارد خانه شد. به گفته یکی از بچه ها دلیل اینکه این همه در ها و پنجره ها و حتی خانه ها را کوچک درست کرده اند، سرمای شدیدی است که در زمستان در این منطقه حاکم است. البته قدری هم به قد و قواره کوتاهشان بر می گردد. خانه هایی که متناسب با شرایط محیطی و جسمانی ساکنان اشکال مختلفی به خود گرفته بود. من اطلاعات چندانی از معماری ندارم، اما مطمئنم که نحوه ساخت و سازشان منحصر به فرد و بسیار جالب است و می تواند به عنوان یک اثر حتی جهانی ثبت گردد. اما متاسفانه این خانه ها در حال تخریب بودند.
در حین لذت بردن از زیباییهای روستا بودم که ناگهان صدای مسجد بلند شد و مرا به این فکر انداخت بروم مسجد را هم از نزدیک اذان ببینم. هنوز صدای اذان اولی تمام نشده، صدای اذان دیگری بلند شد که به گفته بچه ها صدای اذان مدرسه بود؟! مسجد در مرکز روستا قرار داشت. به نزدیک مسجد روستا که رسیدم روستاییان در حال رفتن برای اقامه نماز بودند و من که خواستم نزدیک شوم بچه ها به من هشدار دادند: «شما شیعه ای نزدیک مسجد ما نشو. خطر ناکه»؟!. انگار این کودکان ورای بزرگانشان فکر می کردند و می دانستند اگر نزدیک مسجدشان شوم، با برخورد بد بزرگ تر ها مواجه می شوم.
از مسجد که گذشتیم به جایی رسیدیم در روستا به نام «برج» البته خوشان می گفتند برج و به نظر بلند ترین جای روستا می آمد. ساختمانی مخروبه از سنگ که در روی تپه ای در وسط روستا بنا شده بود. روی سقف برج ایستادم و به اطراف نگاهی کردم. تقریبا از تمام
روستا می شد برج را دید. حتما در گذشته کاراییهایی داشته.
من که غرق زیبایی های روستا شده بودم دوستانم را گم کردم و از پسر همراهم خواستم که مرا به سمت قنات ببرد. چون از همان اول ورودمان به روستا قرارمان با دوستان بر این شد که به سمت قنات برویم و در آنجا قدری استراحت کنیم. اما پسرک که حسابی حالیش بود من به او نیاز دارم، مثل یه مال خر با من معامله کرد و در قبال مبلغی راضی شد مرا به سمت چشمه ببرد (البته من راضی بودم). قنات حدود پانصد متر خارج از روستا بود. در راه قنات همان اتفاقی که اول روستا برایم افتاد دوباره تکرار شد. اما با دو تفاوت.1) این یکی در آخر روستا بود.2) این یکی پیر مردی بود و خواسته یا ناخواسته پسرش به یک خربزه محلی مهمانم کرد. نرسیده به قنات اجرت پسرک را دادم و ادامه راه را خودم رفتم. به چشمه که رسیدم نهار را با اتفاقات عجیب و غریبی که اطرافم افتاد
خوردم. پس از گرفتن چند عکس با بچه های روستا و سین جیمشان درمورد رسم و رسومات روستا آماده برگشت شدیم. در راه بازگشت که از روستا می گذشتیم، بچه هایی را دیدیم که برای فروختن جنسی دوان دوان به سمت ما می آمدند. یکی با خودش فسیل حلزون داشت دیگری سنگی به شکل ... خلاصه هرکسی چیزی آورده بود که بفروشد. در آن لحظه بی اختیار به این فکر افتادم که دنیا در نظر این بچه ها چگونه است؟ من چیستم در نظر این بچه ها؟ در همین افکار بودم که یکی از بچه ها مرا به خودم آورد و از سر راه موتور سوار کنار رفتم. روستاییان و مخصوصا بچه وقتی با ما برخورد می کردند سر زبانشان این کلمه بود «منه پول»، که من ترجیح دادم نفهمم چه می گویند.
هنگامی که داشتیم با بچه ها خداحافظی می کردیم و رفتنمان مسجل شد، آنقدر به ما آویزان شدند و منه پول را گفتند که مجبور شدیم مثل شخصیت داستان کدو غلغله زن دروغ بگوییم تا در برویم. در راه برگشت سوار ماشین که بودم به این فکر افتادم آیا این روستا قبل از اینکه با دنیای مدرن تماسی داشته باشد اینگونه مردمان و بچه های گدا صفتی بار آورده و داشته؟ آیا قبل از این زندگی در اینجا جریان نداشته؟ آیا روستا های اطراف ماخونیک اینطوری هستند؟ نمی دانم شاید. فقط می دانم جواب سوالاتی که در حین آمدن در ذهنم بود چیست. مردمانی با ذخایر طبیعی فراوان گدا صفت بار آمده بودند. و تصورشان از دولت یا دولتمردان چیز یا کسی است که صدقه می دهد. وقتی با درخواستهای مکررشان مواجه می شوی نوعی تعارض به سراغت می آید. در اینطور مواقع مرز بین نیاز، تحمیق و عادت، گم می شود و نمی دانی چطور برخوردکنی و به درخواستهایشان چه پاسخی بدهی و راهی جز سکوتی همراه با شرم و خشم نداری.
در افکار خودم غوطه ور بودم که راننده یمان هی رشته افکارم را پاره می کرد. وی که تازه موفق شده بود 4 تن از اعضای خانواده اش را در یک صانحه رانندگی از قید حیات برهاند و هنوز آثار این حادثه بر چهره اش نمایان بود، هنوز توبه نکرده بود. آخر سر مجبورم کرد یاد آوری کنم که تو باید از اتفاقی که برایت افتاده درس بگیری و ..... اصلا انگار فرهنگ رانندگی در بیرجند درست بشو نیست.
سرم را به شیشه ماشین چسبانده بودم و ذهنم مشغول بود که باران مرا با خود به رویاهایم برد.
دسته بندی مطالب بر اساس موضوع
غیرآرشیویها
-
هجرت یعنی انسان، در شدنِ همیشگی اش
روزت مبارک
بررسی رابطه ی بین حمایت اجتماعی، شیوه ی دینداری و سبک های هویت
اعتباریابی پرسشنامه (MTEBI) در دانشجو معلمان بیرجندی
اعتبار یابی پرسشنامه شیوه ی دینداری در دانش آموزان و دانشجویان ش
روز جهانی کتاب مبارک
شرافتمندی علمی
پیشنهاده ی تحقیق (پروپزال)
مهارت های زندگی چیست؟
مهارت خود آگاهی
مهارت کنترل خشم
مهارت کنترل استرس
مهارت جرات ورزی
مهارت همدلی
مهارت حل مساله
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]
پیوند به سایت های مرتبط با تعلیم و تربیت
-
رنگارنگ
آموزش خانواده
شبکه ملی مدارس ایران
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
اداره کل سنجش و ارزشیابی تحصیلی
ستاد مرکزی بزرگداشت مقام معلم
دفتر آموزش و پرورش نظری و پیش دانشگاهی
دفتر آموزش و پرورش فنی و حرفه ای
سازمان سنجش آموزش کشور
پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی آموزش وپرو
سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور
مرکز آمار ایران
انجمن ترویج علم ایران شامل آدرسهای مفید
سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
آموزش الکترونیکی
پروژه آموزش معلمان کشور در امر IT
دفتر تالیف و برنامه ریزی کتب درسی
دفتر تالیف و برنامه ریزی کتب فنی حرفه ا&
دفتر انتشارات کمک آموزشی
موسسه پژوهشی برنامه ریزی درسی و نوآور
پزوهشکده تعلیم و تربیت
المپیادهای علمی کشور
سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان
کمیته ارزیابی نرم افزارهای آموزشی
یونسکو
یونیسف
آموزش و پرورش انگلستان
آموزش و پرورش ایتالیا
آموزش و پرورش کره جنوبی
آموزش و پرورش آمریکا
آموزش و پرورش چین
آموزش و پرورش کانادا
آموزش و پرورش ژاپن
آموزش و پرورش هندوستان
انتشارات مدرسه
اداره کل چاپ و توزیع کتابهای درسی
پژوهشکده کودکان استثنایی
شبکه مدرسه
سازمان نوسازی وتجهیز مدارس
پایگاه انجمن اولیا ومربیان
صندوق ذخیره فرهنگیان
نظامهای آموزشی کشورهای جهان (به زبان فارسی)
سیاستهای فرهنگی کشورهای جهان (به زبان فارسی)
فهرست مراکز پژوهشی
سازمان آموزش وپرورش استثنایی
شبکه آموزش سیما
سایت تخصصی علوم
مجموعه ای از سایتهای علمی
سایت مشاوره مرکزمشاوره و خدمات روان شناختی
بانک عکس آموزش و پرورش ایران
وزارت آموزش و پرورش
سازمان آموزش و پرورش شهر تهران
سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه
سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان
سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی
معاونت برنامه ریزی و منابع انسانی
معاونت آموزش و پرورش نظری و مهارتی
دفتر بهبود کیفیت و راهبری استانداردها
آموزش و پرورش ایران
دفتر فناوری اطلاعات
دفتر ارتقاء علمی منابع انسانی
ستاد مرکزی جشنواره خوارزمی
مقالات آموزشی و پرورشی
جراید
شورای عالی انفورماتیک
آموزش وپرورش جهان
مناسبتها
پایگاه اینترنتی ارزسیابی کیف
سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور
شبکه بین المللی آموزش و منابع
مرکز آمار ایران
سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران
هر چی بخوای هست فقط اگر مشکلی داره به خودم بگ&
دانشنامه رشد
دانش نامه ویکیپدیا فارسی
دانشنامه الکترونیک انگلیسی
انجمن روانشناسی ایران
انجمن ایرانی روانشناسی
انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران
انجمن روانشناسی بالینی
وبلاگ دکتر احمد خامسان
خبرگزاری کتاب ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه آستان قدس رضوی
کتابخانه الکترونیک گوتنبرگ
کتابخانه بزرگ آریا
کتابخانه کتابهای الکترونیکی فارسی
کتابهای الکترونیکی رایگان
کتابخانه نودهشتیا
پایگاه کتب الکترونیکی ایران
سایت دانلود کتب الکترونیکی فارسی
آریانا ای بوک
سایت کتب مرجع
بانک اطلاعات آموزش و پرورش ایران
لغت نامه دهخدا (آنلاین)
مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
شورای عالی آموزش و پرورش
شبکه علمی کشور
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی
کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس
کتابخانه مرکزی ومرکز اسناد دانشگاه تهران
مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری
لغتنامه آنلاین فارسی
کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
کتابخانه الکترونیکی وزارت امور خارجه
کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه
انجمن علمی مدیریت و برنامه ریزی آم
بانک مقالات و مجلات علمی مربوط به تعلیم و تربیت
-
LIBRARY SIMMONS [210]
انجمن علمب تامین مقالات رایگان [267]
مجله الکترونیکی پژوهش در روانشناسی(تمام متن) [359]
SCIENCE DIRECT [95]
JOURNAL SEEK [35]
SEARCH EBSCO [42]
daneshyar [50]
PSYCNET [44]
EBSCO [32]
ERIC [53]
APA JOURNALS [29]
SPRINGER FULL TEX JOURNAL [49]
انجمن روان شناسی امریکا [56]
پیوند ژورنال های معتبر روان شناسی [138]
پایگاه داده جهاد دانشگاهی [100]
[آرشیو(28)]